سینه مالامال درد است ای غریبا مرهمی

جان ز تنهایی به لب امد خدا را مرهمی

صحبت از واژه هاست

واژه هایی که به قول کسی فاحشه شده اند!

و عده ای،درست همان عده ای که همیشه خدا یک منزل عقبند

در گذران حوادث و اتفاقات به دنبال واژه ها هستند

گاهی خسته میشوم از این مردم بی منطق

با خودم میگویم:

 آن کس که به طنازی واژه ای دیندار میشود

به آشوب واژه ای هم دین میبازد

هنوز صحبت از حجه السلام و آیت الله است!

و کسی گویا به یاد نمی آورد که خامنه ای برای واعظ طبسی هم گفت :

حجه السلام!نه آیت الله

آری همان کسانی که فقه را فغه یا فقح مینویسند

حالا از مراتب حجه السلام به آیت الله صحبت میکنند!

گو اینکه این ها اصلا در حوزه مدرک نیستند و در حوزه فقط اجتهاد درجه است

آری این دکتر و مهندس های بی سواد لا ابالی فتنه گر

برای ما از روزگار فتنه میگویند و جلسه خبرگان 68

برای ما مقایسه میکنند خامنه ای را با مطهری یا بهشتی یا رفسنجانی

ای خامنه ای ای دلسوز این مردم!

من میدانم که عطش قدرت نداری

 بیا کوچ کنیم به جزایری ناشناخته 

تا از گزند زخم زبان های این احمق ها نجات یابی

سوگند که تاب دغ مرگ تو را ندارم!

صد بار لب گشودم و بیرون نریختم

خون ها که موج میزند از سینه تا لبم