بنده ی خدایی را دیدم که عاشق سینه چاک کسی بود ومیان جمعیت عشاق دستش را گرفته بود و میکشید تا ببوسد کسی فریاد زد:هوووی چه جور عاشقی هستی؟! دستش را از کتفش کندی!عاشق واله جواب داد:"به جهنم! من میخواهم دستش را ببوسم چه کار به این چیز ها دارم!!!"

بگذریم...
حکایت بعضی هاست که نیمه شعبان را با عشق دنبال میکنند و از تولد گرفتن ها و نذری ها دریغ نمیکنند از پخش نوای گرم فلانی و فلانی خسته نمیشوند و هی اشک میریزند در فراق یار و میخوانند شعر حافظ را:"ای غایب از نظر به خدا میسپارمت..."
اما خب,امام زمان  اگر بنا بود با صرف این اشک ها و با این نواها و با این نذری ها و با این کار ها بیاید که 1100 سال پیش میامد که این همه فقیه و عالم و عارف و مردم عادی سالهاست برایش فقط این کار ها را کرده اند و نیامده و این یعنی این کار ها گره را باز نمیکند حاجی!
از این هم بگذریم...
در فضای دانشگاه بودم که جایی نوشته بودند:"روزی می آید که با یک گل بهار میشود"عجب تفکر غلطی! دوستی به من گفت پس چرا نمیآید تا بهار شود و سخت سکوت کردم از سیاست های فرهنگی یک لنگ به هوای دانشگاه صنعتی اصفهان که واقعا اگر بناست با همین یک نفر بهار شود خب چرا نمیآید این چه جور امام زمان مهربانی است!!
از این هم بگذریم...
نیمه شعبان است و پیرمرد های مسجد دور هم جمعند دعا میخوانند دعای فرج را! دخترکی 9 ساله از من پرسید آقا پسر! 1100 سال دعای فرج خوانده اید چیزی نشد چه چیز را میخوانی و به چه کس امیدداری؟ درماندم! به همین سادگی! او را پیش پیش نماز بردم و گفتم سوالت را دوباره بپرس سوالش را پرسید پیش نماز جواب داد خب خودمان کوتاهی کردیم ور نه اماممان مهربان است دخترک پرسید یعنی چه مهربان است؟!! خب ما چه کوتاهی کردیم؟ پیش نماز گفت:عزیزم حجاب!  و دخترک رفت تا عمری را به حفظ  حجاب و خواندن مدام دعای فرج بگذراند تا شاید برسد آن امام مهربان! 
و پیرمران همه گفتند:" به به !حاج آقای عادلی مثل شما ندیده بودیم!"
و آن دخترک رفت؛اما همچنان برای من سوال است که چرا واقعا هیچ اتفاقی نیافتاده! ما که 1100 سال است همین کار ها را میکنیم یعنی باید تعقیبات نمازمان عوض شود؟ یا باید دعاهایمان عوض شود یا شاید هم باید طرز وضو گرفتن عوش شود تا بیاید یا شاید هم گریه هایمان به اندازه کافی نیست؟!
بگذریم از اینها...
جمعه ها پخش مناظره سیاسی در مهمانی خانوادگی:
بزرگ فامیل:فلانی این ها همه شان سر و ته یک کرباس اند از اول به دروغ سیاست را به اسلام بسته اند و این ها را گفتند تا قدرت و حکومت را به دست بگیرند و الا همه میدانند که اسلام در طهارت مستراح است!و در شکیات نماز! 
یاد جمله ای میافتم از بزرگی که میگفت: شاید شما خودت را از سیاست بکشی کنار اما حواست باشد که هر سیاست غلطی یک بلای اجتماعی به همراه دارد و بدان که این بالایا دیگر فقط مختص سیاسیون نیست گریبان تو را هم میگیرد حالا هی زجه بزن که آقای من سیاسی نبودم به من چه ربطی دارد؟!
و یک رهبری در یک جای دنیا میگفت روزی:
بار ها گفته ام در قضایای تاریخ اسلام چیزی که امام حسن مجتبی را شکست داد نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود
و من مینویسم دوباره زیر عکس آن شهید زنده:



عمامه ات را با چفیه و سلاحت میپسندم!