چند روز پیش استاد آنتن ما تمثیلی بسیار زیبا از مصرعی از حضرت حافظ کرد.البته استاد منظور خود را برای موج ها و به زبان موج ها گفت؛ اما چشم حقیر نکته‌ای به زعم خودم بسیار زیبا را گرفت از کلام استاد؛

دکتر ابوالقاسم زیدآبادی (معروف به اکبر!)این غزل را خواند:

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

...

حافظ از جور تو حاشا که بنالد روزی

من از آن روز که در بند تو ام آزادم!

 

الغرض فرمودند اگر دور ما را قفسی به ابعاد 2 متر گرفته باشد مدام از آن می‌نالیم اما اگر همین قفس به ابعاد 30 متر باشد شاید بسیار کمتر آن‌را حس کنیم و اگر به ابعاد 100 متر "کانّ لَم یَکُن"...!

فکر کردم حافظ از جور رب خود نمی‌نالد چون قفسی به ابعاد تمام هستی گرد اوست آیا اصلا رواست که بر همچنین قفسی بنالد؟!نمیدونم برای شما مخاطب های عزیزم چقدر این نکته جالب بود اما من کلی کف کردم از این تمثیل.البته سخن اصلی استاد درباره طول موج و موجبرها و افزایش فرکانس بود اما به قول مولانا جلال الدین بلخی:"هرکسی از ظن خود شد یار من ..."

و حالا شاید بهتر این معنا را درک کنم که میفرماید:"من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم"