ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

مصطفی را میشناختم(شهادت نامه!)

مصطفی را می شناختم. سالها پیش که هنوز محاسنش تا این اندازه سفید نشده بود ما را برد مناطق عملیاتی جنوب لبنان. اشتباه نکنم آن سالها فرمانده عملیاتی آن مناطق بود. براى ما از روزهای خفت بار لبنان و شیعیان در زمان اشغال آن سرزمین توسط صهیونیستها حرف زد. پایان قصه های پرغصه اش، شکوه حماسه ی حزب الله بود. می گفت امام خمینی به ما عزت داد، ما را زنده کرد، ما هرچه داریم از خمینی است؛
وقتی از امام حرف می زد رگ گردنش متورم می شد. گفت هر چه بگویم باز هم شما نمی فهمید خمینی با ما و با جهان چه کرد !
... من که از لحن حماسی اش به هیجان آمده بودم گفتم کجا باید برای عملیات استشهادی ثبت نام کرد؟! گویا سوالم احمقانه بود!
خندید و گفت جایی ثبت نام نمی کنند. ما همه استشهادی هستیم، باید وقتش فرا برسد. از لبخندش معلوم بود مرگ را به بازی گرفته است... احساس حقارت کردم. یک مصطفی کافیست براى انقلابی ماندن...
روحش شاد.
دیدم که نوشته اند قهرمان این قصه یک "زن" است. همسر شهید عماد مغنیه و مادر شهید جهاد مغنیه و خواهر شهید مصطفی بدرالدین! مصطفی جانشین شهید عماد مغنیه بود که پس از سالها رشادت خالصانه دو روز پیش در دمشق به شهادت رسید. شادی روحش فاتحه ای نثار کنید.

 


تصاویر دیده نشده از «سید ذوالفقار» حزب الله

منبع:کانال تلگرامی وحید یامین پور

"https://telegram.me/joinchat/A4QtSDu4bQJpxcBfil558g

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سروش الف

شهید ماه


امروز روزی است که پرنده ای پر گشود

و هفت شهر عشق را-اگر عطار در یک عمر-در فاصله بریده شدن سری تا مرگ پیمود

در فاصله کنده شدن چشمی از سَری

از چشم تو چگونه بگویم که هوز هم زیباست!

به قول امام عزیز ما چون حسین وارد شدیم و چون حسین باید به شهادت برسیم

گفتی باید هم قسم شویم تا نگویند مولای عشق بار دیگر تنهاست

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سروش الف