ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن و مرد» ثبت شده است

مردی با لباس رنگارنگ!


یکی از علما در تنگنای شدید مالی قرار داشت و برای خرید اندکی مایحتاج خانواده تصمیم میگیرد اندکی از وجوهات را بردارد و فردا  جایگزین کند تا سر کوچه میآید اما متوجه اشتباهش شده بازمیگردد در همان شب مردی خواب میبیند مردی که لباس رنگارنگی پوشیده و بر سر هر انگشتش نخ،بند،طناب یا زنجیری آویزان است از او در خواب میپرسد که این حکایت چیست! مرد میگوید با این بند ها بندگان خدا را با خود میکشم هرکس بنا به ظرفیت خود! یکی را با نخ هم میتوان کشید یکی را با طناب و یکی هم مثل فلانی(هان عالم اولی که گفتم)با زنجیر هم نمیتوان کشید!دیشب با زنجیر تا سر کوچه کشیدمش اما آخر زنجیر را پاره کرد و نتوانستم گمراهش کنم شخصی که خواب بود از آن مرد میپرسد من را با چه میکشی میگوید تو که بند نمیخواهی تو همینطور دنبالم می آیی! صبح مرد پیش عالم میرود و شرح خواب میگوید:عالم میگوید او شیطان بوده است و لباس رنگارنگ دارد چون هرکس را به شیوه ای می فریبد! و حکایت بندها همان است که گفته و شرح ماجرای خود و برداشتش از وجوهات مردم را میگوید و نیز میگوید اینکه در جواب تو گفته :تو خودت دنبالم می آیی پس باید مراقب خود باشی و فریبش را نخوری!

 

تا یک هفته ی دیگه شیطان دست و پایش بسته است تو این ماه رمضان چقدر گناه کردیم؟به همون مقدار نفس مون خراب کاری کرده!

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سروش الف

مردان مسلمان دائم التحریک اند!


سیمین میگفت:مردان مسلمان انسان های دائم التحریک هستند که با موی زن ، صدای زن و حتی بوی زن تحریک می شوند

یک روز با یکی از دوستان و خویشاوندانم راه میرفتیم از من پرسید کاری به شریعت ندارم اما محدودیت از هر چیز انسان را جری تر میکند برای یک فرد غیر مذهبی ارتباط کلامی با یک زن اصلا وسوه انگیز نیست حتی گاهی اگر در تنهایی باشد ممکن است یک زن و مرد نامحرم حتی زیر یک سقف بخوابند اما نه تنها به گناه نمیافتند بل فکر گناه هم به ذهنشان خطور نمیکند اوایل انقلاب گروهک های منافقین زیاد بودند که های خانه های تیمی مدم با هم مرتبط بودند هرچند میان بعضی از آنها روابط احساسی بود اما فکرش را بکنید اگر مرد مذهبی در این شرایط باشد

این حرف را کسی هم در یکی از سایت ها گفت و این شبهه را مطرح کرد اما جواب آن سایت برای من قانع کننده نبود لذا اینجا این حرف را دوباره مطرح میکنم تا جواب قانع کننده ای برای خودم و همه باشد ان شا الله

آدرس آن سایت هم این است:http://shayeaat.ir/post/355

ضمنا فرستنده سوال به این داستان هم اشاره کرده بود که بد نیست برایتان بنویسم:

 

روزی یک زرتشتی و یک مسلمان از مسیری در حال عبور بودند....در حین مسیر دختر بچه ای 12 ساله را دیدند که با سبد پر از میوه می خواهد از رودخانه عبور کند .آن مرد زرتشتی سبد میوه را بر دوش و دست دخترک را در دست گرفت و از رودخانه عبور داد.در ادامه مسیر مرد مسلمان رو به مرد زرتشتی کرد و گفت: در دین ما لمس کردن بدن جنس مخالف عملی حرام است، مگر آنکه یکی از دو طرف به سن تکلیف نرسیده باشد و یا نسبتی بین آن دو باشد.لمس جنس مخالف سبب طغیان شهوت و سقوط به ورطه گناه است و...مرد زرتشتی کلام او را قطع کرد و گفت:من آن دخترک را به آن سوی رودخانه بردم و رها یش کردم، تو هنوز در ذهنت رهایش نکردی؟ذهن"بیمار" درمانی ندارد

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سروش الف