ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید چمران» ثبت شده است

روایتی از چمران


روایتی کوتاه از زندگی دکتر که میشه پاش ساعت ها گریه کرد ...

***

یک ماشین ولووی قراضه داشت -مال خانمش بود- با هم و با آن می‌رفتیم اردوگاه‌های لبنان را می‌گشتیم. هر جا بچه‌ای را توی خاک و خل می‌دید دارد گریه می‌کند -دلیلش مهم نبود- می‌آمد از ماشین پایین، می‌رفت طرف بچه، بلندش می‌کرد، بغلش می‌کرد، سر و صورتش و اشک‌هاش را پاک می‌کرد و می‌بوسیدش. گاهی حتی حرف نمی‌زد. اشک‌های آن‌ها را که می‌دید، اشک خودش هم در می‌آمد.

اوایل فکر می‌کردم بچه را می‌شناسد.

گفت: "نه. نمی‌شناسمش."

گفت: "همین که می‌دانم شیعه است، کافی است. چون می‌دانم هزار و سیصد و چند سال است که ظلم را به دوش می‌کشد."

مرگ از من فرار می‌کند - کتاب چمران

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سروش الف

القلب حرم الله ...


با این نیایش شهید خیلی حال میکنم

یاد اون حدیث حضرت صادق میفتم که:"الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه"

_______________

خدایا! به هر که دل بستم، تو دلم را شکستی.

عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو او را از من گرفتی.

هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم و در سایه ی امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را بر هم زدی و در طوفان های وحشت زای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورم، و به هیچ چیز امیدی نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم.

خدایا! تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه ی توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم...

خدایا ! تو را بر همه این نعمت ها شکر می کنم.

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سروش الف