بحر امتحان ای دوست... گر طلب کنی جان را...

پرسید از سه نقطه هایم

که سه نقطه ها زیبایی های متن را از بین میبرد

خواننده را مبهوت میگذارند و خسته میکنند

و گاه از بس سه نقطه زیاد شده اند اصلا به حقیقت سه نقطه ها فکر هم نمیکنند

به او نگفتم آنروز

به شما میگویم امروز

سه نقطه ها ارزش کلامی است که از متن هم والاتر است

"ارزش هر انسان به حرف هایی ست که برای نگفتن دارد"

سه نقطه ها برای من حکم سه جلد کتاب قطور را دارد

که تمام صفحه هایش را به رنگ سفید! تذهیب کرده اند!

به قول بایزید:....

و همچنین میگفت چرا یک قرن یکبار به وبلاگ سر میزنی و به روزش میکنی

تو هم هر روز مطلبی بگذار

وقتی پایه های تو سست باشند تا نتوانی به آنان تکیه دهی

این که از آنان بنویسی سخت از هر کاری است

به دنبال محبت هستم زیرا که علم را به یقین راهی نیست

به قول بایزید!:

روشن تر از خاموشی،چراغی ندیدم،

و سخنی،به از بی سخنی،نشنیدم.

ساکن سرای سکوت شدم،

و صدرۀ صابری در پوشیدم.

مرغی گشتم؛

چشم او،از یگانگی

پر او،از همیشگی،

در هوای بی چگونگی،می پریدم.

کاسه ای بیاشامیدم که هرگز،تا ابد،

از تشنگی او سیراب نشدم